کلوچه توی اتاق زایمان کرده بود
بچه ها به همدیگر تکیه داده بودند ...چند زندگی کوچک/.
./امروز دختر همسایه خرگوش نیمه جانش را آورده بود
با اشک درخواست می کرد فکری به حالش کنیم،
تا شب دوام نیاورد...یک مرگ تازه/.
بنای بی حواس من ...برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52
-شادی چرا آفریده شد،
وقتی اینقدر مستعد غمگین شدنیم؟
بنای بی حواس من ...
برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52
برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52
که یه موجودات عجیبی توی آب به شخصیت داستان حمله کرده بودن
میون اون شلوغی و حمله و اضطراب یه چیزی منفجر میشه و
همه ی اون موجودات واسه چند لحظه توی اغما و شوک خشکشون
می زنه ...
من الان اونجوریم ...یعنی هممون اونجوریم
خشکمون زده،ولی کاری هم نمی کنیم نه فرار نه حمله.
بنای بی حواس من ...برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52
پ.ن:مردم به توجه و تعریف احتیاج دارن،بخیل نباشین:)
بنای بی حواس من ...
برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52
بلبل خرما
بنشیند روی شانه ام
قایم شود بین موهام/.
بنای بی حواس من ...
برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52
برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52
۲/من این حرف ها را با تو نمی گویم اما دلم برای سبزی کاشتن توی باغچه ی خانه یمان لک می زند،برای آب دادن صبح به صبح گلدان ها برای آرامش بعدازظهر و آفتاب پهن شده کف اتاق ...
۳/من هر شب از میان هزاران چراغ زرد و نارنجی عبور می کنم،تمام خستگیم را می گذارم توی تاکسی و به این فکر می کنم که یک روز تمامشان تمام می شوند.تمام این اضطراب و پریشانی ...
بنای بی حواس من ...برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 65 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 9:52